عشقه بابا
تو را آغوش میگیرم تنم سرریز رویا شه جهان قد یه لالایی توی آغوش من جا شه تو را آغوش میگیرم هوا تاریکتر میشه! خدا از دستهای تو بمن نزدیکتر میشه... زمین دور تو میگرده زمان دست تو افتاده؛ تماشا کن! سکوت تو عجب عمقی به شب داده تمام خونه پر میشه ازین تصویر رویایی تماشا کن! تماشا کن! چه بیرحمانه زیبایی..............! سلام فرشته کوچولوی خونه ما میکاییل ؛&nb...
شب یلدا
سلام خورشیده زندگیم که با بیرون اومدنت یلدای سیاهه زندگیمو روشن کردی . امشب شب یلداس ، اول از همه شب یلدا به شادی . یادش بخیر یه زمانی من و بابایی می خواستیم اسمه بچه مون رو بذاریم : یلدا نه ساله پیش بود دانشجو بودم و خسته و کمی افسرده از آدمهای دور و برم ، یه همکلاسی داشتم به اسمه پرستو بچه اهواز بود فهمید که خواهره من اهواز زندگی می کنه پیشنهاد داد واسه چند روز تعطیلی باهاش برم من دیدم بد نمی گه سه روزه می رم یه هوایی به کله ام بخوره شاید حالم جا بیاد وقتی به مامانم گفتم اونم گفت منم میام خیلی وقته بچه ها رو ندیدم خلاصه تا ساعته 7 کلاس داشتیم و 9 شب بیلط ، خیلی دیر شد...
دوست های شاد رو برای خودت نگه دار
1 - دوستهای شاد و خوش و خرم و سر حالت رو برای خودت نگه دار! آدمهای بی حس و حال تو رو هم بی حال می کنن &...
مامان ؛ بابا عاشقتونم
تو سه سالگی : " مامان ، بابا عاشقتونم تو ۱۰ سالگی : " ولم کنین " تو ۱۶ سالگی : " مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم" تو ۱۸ سالگی : " باید از این خونه بزنم بیرون" تو ۲۵ سالگی : " حق با شما بود" تو ۳۰ سالگی : "میخوام برم خونه پدر و مادرم " تو ٤٠ سالگی : " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!" تو ٥٠ سالگی : " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن ...! بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم سلام میکاییلم یعنی می شه یه روزی بگی که من می رم رو اعصابت ، اونوقت دلم چقدر می شکنه ، اما شاید هم بگی شاید رفتن رو اعصابه تو ...
کلاغ پر
بیا کلاغ پر بازی کنیم: روزای بی تو بودن ؛...... پر فکر بی تو بودن؛ ....... پر دوست داشتن کسی جز تو ؛ .......پر عشق کسی تو سرم جز تو ؛ ........پر عشق من فقط تو تو .... نپر ...
نویسنده :
ملی
8:08
تاریخه طلایی
سلام میکاییلم امروز برام یه تاریخ طلاییه ، شروع یه زندگی دو بارست ، قبل از اون فقط گذرانه عمر بود و تکراره مکررات ، چقدر هرلحظه خاطره های پارسال رو مرور می کنم گاهی دلتنگ می شوم اما وقتی نگاهت می کنم همه دلتنگی هام یادم می ره . هفدهم آذر اولین روزه بارداری من رقم خورد یعنی بدون اینکه بدونم داشتم پذیرای وجوده نازنینه تو می شدم . خدا داشت یواش یواش و پله به پله منو آماده می کرد من نمی فهمیدم درک نمی کردم ضجه می زدم باهاش دعوا می کردم اما خدا بی توجه به گفته های نا حسابه من کاره خودش رو می کرد ، ...
درست یا غلط ؟؟؟ مسئله این است .
می دونی دل اسیره ؛ اسیره تا بمیره میدونی بدون تو دلم آروم نگیره سلام میکی کوچولوی مامان دارم کار می کنم کاسه می افته می شکنه شروع می کنم به جمع کردنش یاده این می افتم که الان زنه غلام رسول برامون ماست آورد تو رو که دید پرسید چند ماهته منم گفتم دو ماهو نیم گفت : چه پسر قوی ایی . ( اینجا ماست خیلی گرونه یه سطله نیم کیلوییش حدود پنج هزار تومن می شه ، اما یه آقای هندی هست به اسم غلام رسول واسمون ماست ...
روز اوله محرم
سلام فرشته کوچولوی من میکاییله من عزززززززززززززززززززززیزم ؛ گلم ، که هر روز من و بابایی شاهده کارهای جدیدت هستیم و کنارت می نشینیم و می خندیدیم به جیغ هایی که می زنی به خنده هایی که گاهی با یه جیغه کوتاه همراهه ؛ به دقتت به اشیا که همچین با چشمای خوشگلت بهشون زل می زنی ، یا به اینکه وقتی بازت می کنیم یهو خوشحال می شی و شروع می کنی محکم به دست و پا زدن جوری که 90 درجه می چرخی و بالا تر میری و دستت محکم روی دلت میخوره و تاپ صدا می ده . اینقدر جدیدان موقع شیر خوردن بازی گوشی می کنی و حواست پی همه چیز می ره از گل روی مبل گرفته تا چراغه قرمزه کنار کولر و یکم نگاه می کنی بر...
از ماست که بر ماست
قوربونت برم خدایا خیلی ماهی آخره مرامی به قوله اون چوپونه تو شعره کتاب فارسی مون : تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقدت دوزم ، کنم شانه سرت حالا بریم سر اصله ماجرا ؛ خدا وکیلی فقط بهم نگین بد جنس !!! دیروز ( شنبه ) international culteral night بود و گفتم که ایرانی ها هم دو تا سرود آماده کرده بودن یکیش ای ایران ای مرز پر گوهر بود و یکی هم شعری از مولانا بود که بابایی چند روزه آزه گار می رفت تمرین همچین هم همه جو گیر بودن انگار که می خوان با مدونا کنسرت برگزار کنن ( والا !!!! ) ( گفتم که شبه جشن و دیر اومدنش از تمرین که شبه مهمی برای من بود چ...